« ۱۰ نکته مهم که دانشجویان معماری باید بدانند »
علی خیابانیان – معمار، نویسنده، مدرس دانشگاه – اختصاصی- متن زیر ترجمه ای است از مقاله ای از وبلاگ مشهور Bob Borson بنام “زندگی یک معمار” که در سایت ArchDaily منتشر شده است.
۱- نیازی به شب زنده داری نیست.
دانشجویان معماری توانایی مدیریت زمان خود را ندارند. زمانیکه بخشی از فرایند طراحی توسط دانشجویان مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد، به ندرت اتفاق می افتد که دانشجویان معماری در این مباحث شرکت کنند و سرشان را پایین انداخته و به روش باقاعده و ثمربخشی در محیط کار حاضر شوند. با توجه به ترفندها و رقابت های بسیار فشرده، اگر زمان خود را در محیط آتلیه همچون محیط کاری مدیریت کنید، دیگر نیازی به شب زنده داری نخواهد بود. همیشه با انسانهایی آشنا شدم که در سنین بالا برای اخذ مدرک معماری و یا درجات بالاتر اقدام کرده اند و همزمان در یک محیط کاری مشغول به کار بوده و یا مسئولیت های دیگری داشته اند اما هرگز نیاز به شب زنده داری و کار شبانه نداشته اند. علت این امر این است که در تمام مدت زمان حضور هشت ساعته خود در آتلیه کار می کنند. کسی که در زمان برگزاری کلاس سازه ها در لابی به خواب رفته و میز کارش پر از لیوانهای Starbuks است حتما جزو شب زنده داران خواهد بود. مسلما” این شخص با افتخار و هیجان بسیار زیادی در مورد شب زنده داری خود بعنوان یک عمل حرفه ای صحبت خواهد کرد. اینگونه مسائل خیلی خنده دار و مضحک به نظر می رسند.
۲- تغییراتی که در لحظه آخر اعمال می شوند بیشتر زیان بخش هستند تا مفید.
در مواقعی توقف طراحی الخصوص در سطح دانشکده ها کار چندان راحتی نیست اما گاهی هدف عبارت از ارائه مفاهیم، طراحی ها، و مدلها برای حمایت از عقیده شخصی شما می باشد. اگر چنین فکری در سر دارید گویی که در صدد ارائه این فرایند به مخاطبین خود هستید و از نقطه پایانی به سمت عقب حرکت می کنید (حرکت در جهت معکوس. در اینصورت کاری را که انجام می دهید از نتایج منفی کمتری برخوردار خواهد بود. اگر اینگونه برنامه ریزی کرده اید که در طول چهار روز می توانید مدلی از جنس چوب باس را به اتمام برسانید و در طول دو روز طراحی ها را ارائه کنید در اینصورت مدت زمان مناسبی را برای اینکار در نظر بگیرید و از خلق یک اثر اورجینال اجتناب کنید. اگر شما از تمامی این عقاید عالی برخوردر هستید ولی هیچ راهی برای انتقال موثر آنها ندارید در اینصورت چه کسی مسئول است؟ من و هیچیک از کسانی که مسئولیت داوری و نقد آثار شما را برعهده دارند نیز پاسخ این سوال را نمی دانند.
۳- ارائه نامناسب کارتان در زمان ارزیابی آن موجب کاهش ارزش کار شما نمی گردد.
اگر تمامی شرایط همچنان مشابه باشند در لحظه ارائه و نمایش کار برای انجام ارزیابی های لازم احساس استرس می کنید. بهترین خبر این است که استاد مربوطه یعنی کسی که در نهایت به شما نمره خواهد داد از تمامی جوانب مربوط به پروژه شما آکاهی داشته و از میزان تلاش و مدت زمان صرف شده برای انجام و اتمام آن باخبر باشد در اینصورت شما نگرانی کمتری نسبت به استاد راهنما و منتقد مهمانی خواهید داشت که اطلاعات کمتری نسبت به کار شما دارد و پس از بررسی کوتاه ده دقیقه ای نکته نظرات جالبی را بیان می کند. در مواردی که این اساتید پروژه هایی در دست اجرا دارند و یا در بعضی از پروژه ها همکاری می کنند در نظرات خود سعی می کنند تا پروژه شما را با استفاده از روشی خودخواهانه به پروژه خود نسبت دهند. پروژه شما می تواند بعنوان یک تحقیق چند محوری از محوطه خانه سازی در بخش تاریک کره ماه باشد و استاد مربوطه بتواند سوالاتی را در مورد نحوه زهکشی های آب باران دراین ساختمانها مطرح کند. (کمی درمورد این موضوع فکر کنید ، اصلا شوخی نمی کنم). همه این موارد برای کسانی که به نحوه احسن پروژه خود را ارائه می کنند نیز اتفاق می افتد. ارائه آنها ممکن است که بسیار جذاب به نظر آید و منتقدین مهمان با بررسی آن به عظمت کار پی برده و آثار قبلی را در مقایسه با آن بسیار ضعیف و کوچک ببینند بنابراین سطح کاری شما را کاملا متفاوت از بقیه موارد خواهند دید و غیره… اگرچه این پروژه بسیار با عظمت و فوق العاده جلوه می کند اما همه افرادی که در کلاس حضور دارند (از جمله استاد) می دانند که عملی نیست. همه تحت تاثیر گرافیک شیک و زیبای آن قرار دارند ولی این یک کلاس ارائه می باشد بنابراین استاد از تمامی کارهای انجام گرفته توسط شما و ارزش واقعی آنها آگاهی خواهد داشت.
۴- مجموعه طراحی شما حداکثر دارای طول عمری سه ساله خواهد بود.
مجموعه طراحی شما دارای اهمیت بسیار زیادی هستند و شما می توانید در طول تحصیل و یا سایر موارد از آنها استفاده کنید . بنابراین این مجموعه مانند اهرمی زمینه ساز پیشرفت کاری شما در آینده خواهد بود. تصور کنید که در آینده ای نزدیک، طراحیهایی را که زمانی به نظرتان بسیار عالی و فوق العاده جلوه می کردند در حالیکه واقعا افتضاح بوده اند. در اینصورت احساس تاسف و شرمندگی خواهید کرد. درنهایت این آثار هم در کنار سایر آثار کم اهمیت در یک کمد قرار می گیرند زیرا بزودی متوجه می شوید که اهدافی که این آثار بر مبنای آن طراحی شده اند آن چیزی نیستند که در فکر و ذهن شما وجود داشتند. این یک نمایش از بعضی از پروژ های ابتکاری و عجیب شما نمی باشد بلکه هدف نشان دادن تخصص شما در مهارتهای متنوع تجاری بوده و نشانگر توانایی شما در نحوه تفکر و پردازش اطلاعات می باشد. بنابراین کاملا به این مسئله فکر کنید که آیا هدف شما تنها نشان دادن آثار هنری و نحوه ارائه موفق آنها می باشد؟ زیرا زمانیکه طرحی را اجرا می کنید بعنوان ارائه کننده آن طرح به شمار می روید.
۵- دیدن کارهای سخت، راحت و ساده است.
شما سر به سر کسی نمی گذارید و هیچ راه فراری وجود ندارد و اگر فکر می کنید می توانید از این مخمصه دور شوید از طریق روشهای پیش پا افتاده و تحقیرآمیزی متوجه واقعیت ها خواهید شد. دوباره می خواهم در مورد شخصی صحبت کنم که معتقد بود که شما مجبور به شب زنده داری هستید هرچند که او در طول کلاس چرت می زد، آیا به نظر شما او احمق نیست؟ او ضمن انجام فعالیت های روزمره زندگی سعی دارد تا تبدیل به یک معمار بزرگ شود. آیا این حقیقت دارد؟ من می توانم بصورت سرزده به آتلیه ها بروم و دانشجویان سخت کوش را از آنهایی که به ظاهر سخت کار می کنند را جدا کنم. در حقیقت هنور هم اساتیدی وجود دارند که از این روش حمایت کرده و استفاده می کنند زیرا به عقیده آنها اینگونه رفتارها نوعی جانفشانی و از خود گذشتگی بود و یا حداقل میزان علاقه را نشان می دهند. در نهایت سخت کوشی مزایا و نتایج مختص خود را خواهد داشت.
۶- بصورت اختیاری در کلاسهای مربوط به تجارت و املاک و مستغلات شرکت کنید.
من هرگز این کار را انجام نداده ام و باید صادقانه بگویم که چنین چیزی برای من اتفاق نیافتاده است. تا کنون میلیونها ساعت را صرف اینکار کرده ام و متوجه شدم شرکت در اینگونه کلاسها مانند شانسی برای راحتی شما محسوب می گردد. این بدین معنی نیست که که هرگز از آنها لذت نبرده ام و یا این نوع از مسایل نوعی پرداختن به فرعیات و دور شدن از مطالب اصلی می باشند. زمانیکه دانشجوی سال ششم دوره ارشد بودم درس مقدمه ای بر سرامیک را انتخاب کردم دراین کلاس تنها دانشجویان سال اول رشته هنرهای زیبا حضور داشتند. من لحظات بسیار زیبایی را در این کلاس سپری کردم و پس از سه هفته مطمئن بودم که نمره من از این کلاس الف خواهد بود. من و استاد مربوطه گفتگوهایی را درمورد طراحی و روشهای مختلف داشتیم. او هم از حضور من در آن کلاس ابراز رضایت می کرد و من هم با کمال میل نه از روی اجبار دراین کلاس شرکت می کردم. تعداد پروژه هایی که در این کلاس ارائه کرده بودم حدودا پنچاه برابر سایر دانشجویان بود زیرا من مانند بقیه وقت خود را به بطالت نمی گذراندم. وقتی به گذشته فکر می کنم این کلاس یکی از کلاسهای مطلوب و مورد پسند من بود اما ای کاش کلاسی را انتخاب می کردم که در ارتباط با شغل فعلی من بود.
۷- در ساعتهای اداری با اساتید خود ملاقات کنید.
این گزینه را می توان بعنوان درس اول معرفی کرد اما مانند شب زنده داری کارآیی لازم را نخواهد داشت. این روش تنها مختص آتلیه نبوده و در مورد تمامی درسهایتان کارآیی خواهد داشت. زمانیکه برای ملاقات استاد خود وقت قبلی می گیرید تا سوالاتی را از او بپرسید، رفتار محترمانه ای داشته باشید تا ببینید چه اتفاقات عجیبی خواهد افتاد. بعضی از اساتید با توجه به نوع درسی که تدریس می کنند ملزم به حفظ ساعتهای اداری خود هستند. من متوجه شدم که هیچ اتفاق خاصی در طول این مدت رخ نمی دهد. در نتیجه من می توانستم سوالاتی را در مورد درس بپرسم که نه تنها به نفع من بودند بلکه استاد هم در موفقیت من ترغیب و امیدوار می شد. این به معنای چرب زبانی و تلاش برای جلب رضایت استاد نیست بلکه روشی برای نشان دادن آمادگی در طول نیمسال تحصیلی محسوب می گردد. هدف من این بود که قبل از انتخاب درس فیزیک کوانتوم در سال اول این درس را به نحوه احسن یاد بگیرم.
۸- رضایت استادتان را جلب کنید.
ممکن است که استاد خود را بیشتر به چشم یک مشتری ببینید تا یک دوست. می دانم که این موضوع برخلاف نکته قبلی به نظر می رسد اما ما در مورد احتمالات صحبت می کنیم. زمانیکه در مورد پروژه با استاد صحبت می کنید ، توانایی شما در توصیف واضح دلایل انتخاب این پروژه و همچنین روش انتخابی از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود. باید اینطور فکر کنید که این وظیفه شماست که به آنها بقبولانید که فرضیه شما ارزشمند بوده و در ورای این منطق یک ایده و عقیده ناب نهفته است. وظیفه استاد انجام این پروژه نیست بلکه تاحدی می توان مانع از اشتباهات شده و شما را در مسیری که انتخاب کرده اید راهنمایی کند. در گفتگوهای روانپزشکی دوست دارم که به صحبت و سوالات اساتید گوش کنم بعنوان مثال سوالاتی مانند چرا فکر می کنید که این اقدام مناسبی بوده و یا فکر می کنید چه نتیجه ای در برخواهد داشت؟ بنابراین وظیفه یک استاد راهنمایی کردن است نه اینکه به شما بگویند چه کار را انجام دهید.
۹- نتیجه بررسی های داوران متناسب با طرز فکر شما نیست.
در بخش سه به این موضوع اشاره شده است. اما بسیاری از دانشجویان معماری بر این باورند که وظیفه آنها تنها ارائه طراحی، کسب اگاهی و دریافت نکته نظرات منتقدین میهمان است اما اینطور نیست (به قسمت سه مراجعه کنید). این موضوع از جمله یکی دیگر از نکات بسیار مهم در آموزش شما تلقی می گردد. مهمترین درسی که می بایست فرا بگیرید این است که شما باید هنر ایستادن در مقابل مردم به نحوی که اعتماد به نفس و آگاهی خود را به آنها منتقل کنید را تمرین کنید. شما بیشترین مهارت و خبرگی را نسبت به طراحی خود دارید بنابراین قادر به انتقال اهداف، استراتژیها و روشها در جهت ارتقای طراحی خود نسبت به سایر آثار ارائه شده خواهید بود. در شرایط استرس، قابلیت صحبت و سخنرانی بدون مکث و وقفه های متوالی نشانگر مهارت شما بوده و هرگز بعنوان یک موهبت الهی قلمداد نمی گردد. اگر در دوران جوانی می دانستم که توانایی در سخنوری و برقراری ارتباط موثر بسیار باارزش تر از طراحی در یک مجموعه معماری می باشد، در آنصورت در جهت ارتقا و پیشرفت آنها تلاش بیشتری می کردم. فروش هر چیز دیگری بغیر از یک طراحی خوب مطابق با خواسته درونی هیچ معماری نیست اما این نوع طرز فکر درست نیست. شخصی که از استعداد مواجهه با مشتری و برقراری ارتباط مناسب با او برخوردار است در مقایسه با یک طراح ماهر از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود. star-kitects را که در مجلات می بینید در هر دو مورد ذکر شده دارای قابلیت های جالب توجه هستند.
۱۰- قوانین را نادیده بگیرید (تصویر کلی و بلندمدت)
بهترین پروژه ها بر مبنای عقاید استوار هستند تا نحوه اجرای آنها. بنابراین می توان طراحی را محور اصلی این نوع از برنامه ها تلقی کرد. چه کسی به این موضوع دقت می کند که چگونه ستون ۱۰ از سبک زندگی شما حمایت می کند. اگر مردم بجای توجه به فضاهای مثبت و منفی طراحی شما ترجیح می دهند که در مورد آرایش توالت اظهار نظر بکنند در اینصورت طراحی شما چندان قابل توجه نبوده و شما در مسیری قرار گرفته اید که می توانید مدیر پروژه موفقی باشید.
بر این باور هستم که علاوه بر موارد ذکر شده مسایل دیگری هم وجود دارند که آنقدر ارزش دارند که به خاطر آنها تا دیر موقت در آتلیه بمانید و وقت خود را با همکارانتان سپری کنید. بعنوان مثال خوردن قهوه و رفتن به رستوران برای خوردن نهار موجب برقراری روابط دوستانه بین شما و همکارانتان شده و در نهایت موجب استحکام همبستگی درمحیط آتلیه می گردد. من نمی گویم که از موارد ذکر شده اجتناب کنید بلکه به عقیده من شما به این نوع از روابط احتیاج دارید زیرا این نوع از روابط بخشی از فرایند آموزش شما را تشکیل می دهند. به نظر من شما باید کار خود را در طول یک مدت زمان معین به اتمام برسانید (از ساعت ۸ صبح تا نصف شب) و سپس تا دیروقت بهمراه دوستانتان به Miike Snow و رمیکس های Mark Ronson گوش کنید. شما می توانید مانند آن شخصی رفتار کنید که در اطراف می پلکد و بر عقاید بی مورد خود که مستلزم تغییرات گسترده در طراحی است پافشاری می کند اما هیچ کس از این شخص خوشش نمی آید ( شماره ۱۱)
می خواهم به این نکته اشاره کنم که هیچ معمار موفقی بهترین کار طراحی خود را در ساعت های پس از نیمه شب انجام نداده است. هرگز! اگر با من هم عقیده نیستید به واژه ” خوشبختی” مراجعه کنید. من می دانم که معمولا انجام کار بسیار مهمتر از کسب نمره می باشد بنابراین از گفته های من برداشت غلط و اشتباه نداشته باشید. هدف ما افزایش هوش و ذکاوت شماست نه سخت کوشی. سعی کنید تا در آتلیه به جای بازی با Tape-ball وقت خود را صرف کار کنید. سعی کنید در صدد فریب ما نباشید چراکه ما از همه آنها اطلاع داریم. بنابراین زمانیکه مشغول بازی هستید ، به دیده تحقیر و تمسخر به شخصی که در گوشه ای سخت مشغول کار می باشد نگاه نکنید. زیرا او هم دوست دارد که به خانه برود و بچه هایش را ببیند. شما در پی این هستید که روزهای خوشی را در دانشکده بگذرانید ولی من در مورد یک روش جایگزین در ارتباط با حرفه شما صحبت می کنم روشی که منجر به ایجاد تفاوت در پایان نیمسال تحصیلی خواهد شد.